داستان من و مژده

داستانی واقعی

داستان من و مژده

داستانی واقعی

غریبه می آید

سلام!بعد از کلی وفت سلام 

سلام به همه ی شما غریبه ها 

سلام به همه ی اونهایی که اشتباهی میان اینجا 

بازم اومدم 

اما دیر اومدم 

انقدر دیر که منم اینجا مثل غریبه هام 

مثل شما... 

ادامه داستان رو به زودی می نویسم... 

این داستان ارزش نوشته شدن رو داره؟

یه جور جدید از یه حس گفتم

به نام خدا نمیدونم چرا اولین چیزی که به ذهنم رسید بنویسم همین به نام خدا بود. در این مطلب سعی می کنم در مورد یه احساس صحبت کنم نه یه خاطره یا چیز دیگه ای از مژده... نمی دونم چرا گاهی آدما فکر می کنن چیزی که دارن می بینن حقیقت نداره و گاهی فکر می کنن چیزایی که نمی بینن حقیقت داره؟ شاید به خاطر این باشه که آدما همیشه دوست دارن چیزی رو که بیشتر دوست دارن حقیقت داشته باشه یا فکر کنن حقیقت داره! آره! فکر می کنم همین طور باشه! مثلا یادمه زمانی که مژده با من به مهربونی رفتار می کرد من فکر می کردم اون فقط با من مهربونه!حالا که فکر می کنم میبینم مژده کلا آدم مهربونی بود اما اون موقع من می خواستم فقط فکر کنم با من مهربونه! حتی اون زمانی که می دیدم که با بقیه هم مهربونه باز خودم رو گول می زدم....دقیقا خودم رو گول می زدم و می گفتم مژده با من مهربون تره! در مجموع این یه درسه خیلی مهمه برام : آدم ها را آنگونه که هستند ببین نه آنگونه که می خواهی باشند! سخن کوتاه: سیزده بدر رو بدر کنید که سال مهمی را پیش رو داریم!!!

تبریک سال نو

سلام 

درسته که این داستان رو چند وقته ادامه ندادم... اما شاید ادامه هم نداره....نمی دونم؟! 

اما وظیفه بود که فرارسیدن سال جدید رو خدمتتون تبریک بگم... 

همیشه بهاری باشید!

۲۲ بهمن

سلام 

وظیفه خودم دونستم تا ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران و روز ملی ایرانیان رو خدمت همه شما عزیزان تبریک عرض نمایم. 

به زودی با فواصل زمانی کمتر این وبلاگ آپ می شود.

بی نظیر ترین هدیه ولنتاین

بعد از مدت ها می خوام داستان خودم با مژده رو ادامه بدم...
البته با تاکید بر این مطلب که دوستان قدیمی دیگه این طرف ها نمیان و کسانی هم که اینجا میان اکثرا برای اهداف دیگه میان
اما توی این پست در ادامه داستان من و مژده می خوام شگفت انگیز ترین هدیه ای رو که تا حالا توی روز ولنتاین داده شده رو براتون بگم...
ولنتاین روزی که خیلی ها برای اولین بار بوسیده می شن و خیلی ها هم برای اولین بار می بوسند
خیلی ها کادو هایی با جعبه های قرمز رنگ می خرند و خیلی ها هدیه هایی جا ربان های قرمز رنگ دریافت می کنند...
سال گذشته اینجا ازتون پرسیدم برای مژده چی بخرم؟
اما نشد که چیزی بخرم...
اما امسال مژده پیش دستی کرد و هدیه ی ولنتاین من رو چند روز زودتر داد...
هدیه مژده اولین هدیه ی ولنتاینی بود که در زندگی دریافت کردم...
هدیه مژده شگفت انگیز ترین هدیه ی ولنتاینی بود که در یافت کردم...
البته من که بار اول هدیه ولنتاین می گیرم...شاید به خاطر همینه که فکر میکنم شگفت انگیزه...
هدیه ولنتاین مژده خیلی ساده بود اما....
مژده برای همیشه ترکم کرد...
به نظر شما من امسال برای مژده چی بخرم؟
پ . ن : این وبلاگ همچنان به کار خود ادامه می دهد؟